معنی مایه زدن - جستجوی لغت در جدول جو

مایه زدن(کَ دَ)

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنایه زدن — تصویر کنایه زدن

کنایه زدن

کنایه گفتن، کلمۀ کنایه آمیز به کسی گفتن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از گمانه زدن — تصویر گمانه زدن

گمانه زدن

کندن نقب یا چاه برای پی بردن به آب

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مایه زنی — تصویر مایه زنی

مایه زنی

عمل واکسن زدن، واکسیناسیون

فرهنگ فارسی عمید

تایه زدن

در تداول عامه، فراهم آوردن و ذخیره نهادن سرگین چارپایان سوخت حمام را. تلی از پهن خشک برای سوخت حمام کردن. رجوع به تایه شود

لغت نامه دهخدا

مویه زدن

(صَحْ حا کَ دَ)

فریاد زدن. نوحه کردن. گریه و زاری نمودن. مویه کردن:
بسازید نوحه به آواز رود
به بربط همی مویه زد با سرود.
فردوسی.
و رجوع به مویه و مویه کردن شود

لغت نامه دهخدا

طایه زدن

(خوَدْ / خُدْ کَ دَ)

گرد آوردن و ذخیره نهادن سرگین ستور را بر بام حمام

لغت نامه دهخدا

تصویری از چانه زدن — تصویر چانه زدن

چانه زدن

بسیار سخن گفتن در هنگام خرید برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دایره زدن — تصویر دایره زدن

دایره زدن

حلقه بستن، نواختن دایره

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از سایه زده — تصویر سایه زده

سایه زده

آنکه غش کند پری زده مصروع سایه دار

فرهنگ لغت هوشیار

بخیه زدن

کوک زدن پارچه دوختن شکاف جامه، دوختن انساج و محل شکافتگی عضو پس از ختم عمل جراحی بخیه کردن، یا دورادور بخیه زدن، شلال کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مایه پند — تصویر مایه پند

مایه پند

باعث عبرت

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از مایه زنی — تصویر مایه زنی

مایه زنی

تخمیر

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

مؤسّسةً

دیکشنری فارسی به عربی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

Truss

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

tracer

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

tracionar

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

связывать

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

verstricken

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

споруджувати

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

wzmacniać

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

支撑

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

ستون بنانا

دیکشنری فارسی به اردو

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

irrigidire

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

ত্রাস তৈরি করা

دیکشنری فارسی به بنگالی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

kujenga

دیکشنری فارسی به سواحیلی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

direk desteklemek

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

トラスを作る

دیکشنری فارسی به ژاپنی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

ליצור קשת

دیکشنری فارسی به عبری

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

जोड़ना

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

membuat penopang

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

สร้างเสา

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

versterken

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

trazar

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از پایه زدن — تصویر پایه زدن

پایه زدن

지지대 만들다

دیکشنری فارسی به کره ای